ربا ، به زبان ساده
در این جا سعی داریم تا ربا را از چند دیدگاه به زبان ساده و بدون داخل شدن در مباحث تخصصی و در حد آشنایی مختصر و به طور اجمال بررسی کنیم.ربا در لغت:ربا در لغت به معنای اضافه (زیاده، افزایش) است. عالمان لغت شناس ربا را چنین معنا کردهاند:راوندی: اصل ربا زیاده است و ربا زیاده بر سرمایه است از جنس آن یا متماثل آن جنس.
1-راغب اصفهانی در مفردات آورده است: ربا زیاده بر سرمایه است اما در شرع به زیادتی خاص اختصاص دارد
2-درقاموس القرآن هم در ذیل ماده ربو آمده است: زیادت. طبرسى ذیل آیه ۲۷۵ بقره فرموده اصل ربا بمعنى زیادت است گویند «ربا یربو» یعنى زیاد شد در اقرب الموارد آمده «ربا المال یربو ربوا و رباء: زاد و نما» یعنى مال زیاد شد و نمو کرد. راغب زیادت و بالا آمدن گفته است…..و معامله ربوى را از آن ربا گفتهاند که در آن زیادت هست.(۳)وعلامه مصطفوی هم در تحقیق این کلمه آورده است:اصل واحد در این کلمه انتفاخ وبالا آمدن همراه زیادت است بدین معنا که شی فی ذاته بالا می آید و سپس برای آن فضل و زیادی حاصل می شود.
ربا در اصطلاح و اقسام آن
در اصطلاح فقه اسلامى به اضافه خاصی گفته میشود که در مبادلهی دو کالای مانند هم، که کیلی یا وزنی هستند و یا در قرار داد قرض هر نوع کالا که بدان ملتزم و پایبند میشوند، اخذ مىشود.اما در مورد اقسام ربا : ربا در اصطلاح فقهی دو نوع است : ربای قرضی و ربای معاملی ربای قرضی این است که کسی جنسی یا پولی را به قرض بدهد بعد منفعتی بیش از آنچه که به قرض داده بگیرد . منفعت لازم نیست از جنس همان چیزی باشد که به قرض داده شده ،هر چه که منفعت تلقی بشود . و در اصطلاح میگویند کل ما یجر نفعا هر چه که نفعی را در برداشته باشد . و حتی اینطور مثال میزنند که اگر کسی به یک نفر مثلا هزار تومان قرض بدهد و ضمنا شرط کند که تو مرا کول بگیری از این سوی آب به آن سوی آب ببری ، این کول گرفتن ، خود یک منفعت است . اصل ربا در باب قرض است و ربائی که بیشتر حرفها درباره آنست همین ربای قرضی است.
نوع دیگر ربای معاملی است که در آن پای قرض در میان نیست بلکه پای معاوضه در کار است . به ربای معاملی میگویند ربای جنس به جنس که چیزی را به جنس خودش معاوضه کنند مثلا گندم به گندم . و قهرا بعد مسئله صغروی هم به اصطلاح مطرح میشود که آیا مثلا گندم وجو در باب ربا یک جنساند یا دو جنس ؟ یا مثلا گندم دو منطقه مختلف را که جنس آنها با یکدیگر متفاوت است دو جنس باید فرض کنیم یا یک جنس ؟به هر حال در ربای معاملی یعنی معاوضه دو شیء هم جنس ، زیاده نباید دریافت شود مثلا در معاوضه گندم با گندم باید هموزن یکدیگر بیع و شراء بشود . پای قرض هم در کار نیست.
البته مشهور فقها از این نوع ربا (معاملی) چهار دسته را استثنا می کنند و ربا را در مورد آن ها جایز می شمرند:
۱٫ پدر و فرزند؛۲٫ زن و شوهر؛۳٫ عبد و مولا؛۴٫ مسلمان و کافرربا در قرآن و احادیث:
مفصل ترین جایی که در قرآن به ربا پرداخته شده سوره بقره آیات ۲۷۵تا ۲۷۹ می باشد که ترجمه این آیات به این قرار است:
کسانى که ربا مىخورند رفتار و کردارشان مانند شخص جن زده و فریب خورده شیطان است و چون ربا خوران خوب و بد را تمیز نمىدهند، مىگویند خرید و فروش هم مثل ربا است، با اینکه خدا خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده پس، بطور کلى هر کس موعظهاى از ناحیه پروردگارش دریافت بکند، و در اثر آن موعظه، از معصیت خدا دست بردارد، گناهى که قبلا کرده بود حکم گناه بعد از موعظه را ندارد، و امر آن به دست خدا است اما اگر باز هم آن عمل نهى شده راتکرارکند، چنین کسانى اهل آتش و در آن جاودانند.خدا ربا را (که مردم به منظور زیاد شدن مال مرتکب مىشوند) پیوسته نقصان مىدهد، و به سوى نابودیش روانه مىکند، و در عوض صدقات را نمو مىدهد، و خدا هیچ کافر پیشه دل به گناه آلوده را دوست نمىدارد .
هان! اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید، و آن زیادى مال را که در اثر ربا به دست آمده رها کنید، اگر داراى ایمانید.
حال اگر نکنید باید بدانید که در حقیقت اعلان جنگ با خدا و رسول کردهاید، و اگر توبه کنید اصل سرمایهتان حلال است، نه ظلم کردهاید و نه به شما ظلمى شده است.در مورد آخرین عبارت آیه۲۷۹ شهید مطهری منطق قرآن در مورد ربا را این گونه تبیین نموده اند: از این تعبیر قرآن به نظر میرسد که اساسا قرآن سود گرفتن از قرض را ظلم میداند . و میدانیم که ظلم یعنی گرفتن چیزی بدون حق و بدون یک مجوز . البته مجوز طبیعی نه مجوز قانون ی در واقع عدل هم یعنی به هر مستحقی آنچه را که استحقاق دارد دادن . و ظلم تجاوز به حقوق دیگران است . قرآن ربا گرفتن را تجاوز به حق قرض گیرنده تلقی میکند و به قول ما اصلا نامشروع میداند. (۶)علامه طبا طبایی در تفسیر این آیات می فرماید: خداى سبحان در این آیات در امر ربا خوارى شدتى به کار برده که در باره هیچ یک از فروع دین این شدت را به کار نبرده است مگر یک مورد که سختگیرى در آن نظیر سختگیرى در امر ربا است، و آن این است که:” مسلمانان، دشمنان دین را بر خود حاکم سازند”، و اما بقیه گناهان کبیره هر چند قرآن کریم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سختگیرى هم کرده، و لیکن لحن کلام خدا ملایمتر از مساله ربا و حکومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد” زنا” و” شرب خمر” و” قمار” و” ظلم” و گناهانى بزرگتر از این، چون کشتن افراد بىگناه، ملایمتر از این دو گناه است.و این نیست مگر براى اینکه فساد آن گناهان از یک نفر و یا چند نفر تجاوز نمىکند، و آثار شومش تنها به بعضى از ابعاد زندگانى را در بر مىگیرد و آن عبارت است از فساد ظاهر اجتماع، و اعمال ظاهرى افراد، به خلاف ربا و حکومت بىدینان که آثار سوئش بنیان دین را منهدم مىسازد، و آثارش را به کلى از بین مىبرد و نظام حیات را تباه مىسازد، و پردهاى بر روى فطرت انسانى مىافکند، و حکم فطرت را ساقط مىکند.(
وهمین طور در مورد این که رباخواری خارج از نظام صحیح زندگی وبر هم زننده نظم اجتماعی است این گونه می فرمایند: ربا خوار چیزى براى مدتى به دیگرى مىدهد، و در عوض همان را با مقدارى زیادتر مىگیرد، و این عمل بر خلاف فطرت آدمى است، چون فطرت که پایه و اساس زندگانى اجتماعى بشر را تشکیل مىدهد حکم مىکند که آنچه را که آدمى دارد و از آن بىنیاز است با آنچه که دیگران دارند و او به آن نیازمند است معاوضه کند (آن مقدار، که از مال خود مىدهد به همان مقدار از مال دیگران گرفته جاى خالى را پر کند، نه بیشتر بگیرد و نه کمتر) و اما اینکه مالى را بدهد، و عینا همان را بگیرد با چیزى زائد (از دو جهت غلط است، اول اینکه مبادلهاى صورت نگرفته، دیگر اینکه زیادى گرفته)، و این، حکم فطرت و اساس اجتماع را تباه مىسازد، براى اینکه از طرف ربا خوار، منجر به اختلاس و ربودن اموال بدهکاران مىشود و از طرف بدهکاران، منتهى به تهى دستى و جمع شدن اموالشان در دست ربا خوار مىگردد، پس ربا خوارى عبارت است از کاهش یافتن بنیه مالى یک عده، و ضمیمه شدن اموال آنان به اموال رباخوار.این کاهش و نقصان، از یک طرف، و تکاثر اموال از طرف دیگر، نیز منجر به این مىشود که به مرور زمان و روز به روز خرج بدهکار و مصرف او بیشتر مىشود، و با زیاد شدن احتیاج و مصرف، و نبودن درآمدى که آن را جبران کند روز به روز خرج بیشتر مىشود، و ربا نیز تصاعد مىیابد و این تصاعد از یک طرف، و نبودن جبران از طرف دیگر، زندگى بدهکار را منهدم مىسازد.(۸)اما در مورد بقیه آیات فقط به ذکر آیات از کتاب مسأله ربا وبانک از شهید مطهری اکتفا می کنیم: سوره آل عمران آیة ۱۲۵«یا ایها الذین آمنوا لا تأکلوا الربوا اضعافا مضاعفة و اتقوا الله لعلکم تفلحون» ربا را هی چند برابر نخورید و بترسید از خدا باشد که شما رستگار شوید.در سوره نساء آیه ۱۵۸ میفرماید : « فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم و بصدهم عن سبیل الله کثیرا ». به موجب ظلمی از ناحیه یهودیان حلال هائی که برایشان بود حرام کردیم و هم به موجب مانع شدنشان از راه خدا « و اخذهم الربوا و قد نهوا عنه »و به موجب اینکه ربا میگرفتند و حال اینکه از آن نهی شده بودند . « و اکلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للکافرین منهم عذابا الیما.
آیه ۳۹ سوره روم : « و ما اتیتم من ربا لیربو فی اموال الناس فلا یربوا عند الله و ما اتیتم من زکوه تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون»آنچه که ربا میدهید تا مال شما در مال مردم بالا بیاید ، بدانید که نزد خدا این مال ازدیاد پیدا نمیکند ظاهرا قضیه این است که « فلا یربوا عند الله »یعنی خدا این ازدیاد را قبول ندارد و در نزد خدا این ازدیاد رسمیت ندارد اما کسانی که زکات میدهند که از اصل مالشان صرف نظر میکنند ، بر مال خودشان میافزایند و خدا به آنها در دنیا برکت و در آخرت پاداش میدهد.(۹)همان طور که در کلام علامه طباطبایی آمد شدتی که در مورد ربا در آیات قرآن آمده کم نظیر است در روایات هم به همین منوال از این گناه کبیره سخن به میان آمده که به نقل تعدادی از این روایات اکتفا می کنیم.۱- امام جعفر صادق علیه السلام: در حدیثی برای گناهان کبیره هفت مورد ذکر نمودهاند: کشتن مؤمن به عمد – متهم ساختن زن پاکدامن- فرار از جهاد – تعرب بعد از هجرت – خوردن مال یتیم – خوردن ربا – هر چه خداوند بر او دوزخ را واجب کرده است.(۱۰)۲- از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل گردیده است که پیامبر صلی الله وعلیه وآله در سفارش خود به حضرت علی علیهالسلام فرمود: یا علی ربا هفتاد جزء دارد که ساده ترین آن مثل این است که مرد مادرش را در بیت الله الحرام به ازدواج خود درآورد،یا علی یک درهم ربا از نظر گناه و شدت عقوبت بزرگتر از این است که کسی هفتاد مرتبه با محرم خود در خانه کعبه زنا کند.(۱۱)
۳-امام صادق علیه السلام:زمانی که خداوند اراده کند که قومی را هلاک نماید ربا را در میان آن ها ظاهر می سازد.(۱۲)
۴- امام صادق علیه اسلام:یک درهم ربا از هفتاد بار زنای با محارم بدتر وشدیدتر است.(۱۳)۵-امام صادق علیه السلام فرمودند رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: شب معراج قومى را دیدم که یکی از آن ها می خواست برخیزد وقدرت ایستادن نداشت به خاطر بزرگی شکمش،حضرت فرمودند:گفتم یا جبراییل اینان که هستند،جبراییل فرمود:اینان کسانی هستند که ربا می خورند.(۱۴)۶- رسول خدا صلی اله علیه وآله فرمودند:و هرکس ربا خورد خداوند شکم او را به اندازه ای که ربا خورده است از آتش جهنم پر می کند …و پیوسته مورد لعن خدا وملایکه است تا زمانی که قیراطی از ربا در نزد اوست.(و همچنین روایاتی از معصومین علیهم السلام نقل شده که ربا را از خبیث ترین کسب ها یا شرترین کسب ها معرفی نموده است.
ربا چیست؟ و سود حلال کدام است؟
مقصود از "ربا" ئی که در قرآن، مورد سرزنش شدید و نهی، واقع شده؛ و در فقه اسلامی (شیعه و اهل سنت) حرام است؛ یکی همین معنای متعارف است که در میان همه جوامع شناخته شده است؛ و آن اینکه یک نفر به دیگری پولی را به عنوان قرض بدهد به شرط اینکه بدهکار مبلغ زیادتری را بپردازد که در فقه به آن ربای قرضی گفته می شود. [1]
معنای دیگر ربا، که در کتابهای فقهی آمده، هر چند در میان مردم خیلی شناخته شده و متداول نیست، این است که: "دو کالا از اجناسی که با وزن یا پیمانه خرید و فروش می شوند که اگر در معامله پایاپای (کالا به کالا) هر دو از یک جنس باشند و یکی از دیگری زیادی داشته باشد، رباست.) [2]
سود حلال: هر منفعتی که بدست آید و خصوصیات ربا در آن نباشد و دیگر شرائط خرید و فروش و غیره (که در توضیح المسائل مراجع نیز آمده) رعایت گردد حلال است.
مثلا اگر در قرض، زیادی را شرط نکنند بلکه بدهکار در موقع پرداخت چیزی اضافه بدهد، این نه تنها حرام نیست بلکه در متون دینی به بدهکار چنین چیزی سفارش هم شده است. [3]
البته در کتب فقهی راههای فرار از ربا هم آمده که این مسئله را باید از مرجع تقلید خود بپرسید.
علاوه اینکه مواردی مانند: ربا بین پدر وفرزند، زن و شوهر، و نیز ربا گرفتن مسلمان از کافر ذمی حرام نیستند که تفصیل آن در کتب فقهی آمده است.
اما اگر مقصود شما از سود حلال، سودی است که بانکهای جمهوری اسلامی ایران به سپرده گذاران خود می پردازند، باید گفت که کار بانکهای جمهوری اسلامی به این نحو است که به عنوان وکیل از طرف سپرده گذاران، سپرده آنها را به صورت قرار دادهای شرعی (مضاربه، مشارکت و غیره) در اختیار وام گیرندگان که در واقع طرف قرار داد و عامل و مجری آن هستند، قرار می دهند و براساس قراداد سودی را به عنوان علی الحساب و در نهایت بصورت قطعی پرداخت می کنند؛ این کار از نظر اکثر فقها و مراجع تقلید، بلا مانع است و تصرف در سود پرداختی از طرف بانک، برای سپرده گذار، از حلیت برخوردار است.
اما جوائزی که بانک به صورت قرعه کشی به بعضی از دارندگان حسابهای قرض الحسنه اهداء می کند، با بحث سود بانکی کاملا متفاوت است؛ و همه فقها قائلند که در بحث جایزه از بانک، اگر سپرده گذار و یا مشتری، بقصد جایزه اقدام نکند و پول را با چنین شرط و نیتی در نزد بانک نگذارد، [4] استفاده از جایزه و تصرف در آن برایش اشکالی ندارد و حلال می باشد. [5] البته لازم است در سؤالات شرعی خود، به مرجع تقلید خود را مراجعه کنید و نظر او را جویا شوید.
[1] جامع المقاصد، ج4، ص 265 . جامع المدارک، ج3 ، ص 235.
[2] جواهر الکلام، ج23 ، ص 334- الفقه علی مذاهب الاربعه، ج2، ص 245.
[3] وسائل الشعیه، ج 12، باب 12، ابواب صرف.
[4] فقهایی که تصرف در جایزه را حلال نمی دانند، مورد عدم حلیت را اختصاص داده اند به جایی که سپرده گذار پول را نزد بانک به قصد و نیت بردن جایزه یا به شرط قرعه کشی، بگذارد.
[5] البته بعضی از فقها، اذن حاکم شرع را در حلیت تصرف مشتری در جایزه، شرط می دانند، اگر بانک خصوصی نباشد یعنی در صورتی که دولتی یا مشترک باشد.
ر.ک. توضیح المسائل مراجع، ص 750 و 714.
فلسفه حرمت ربا :
در روایات ما تعلیلهای عقلی در مورد حرمت ربا وجود دارد.از آن جمله است : امام صادق علیه السلام میفرماید:«خداوند ربا را حرام فرمود تا مردم کارهای معروف و خیر را ترک نکنند».(۱۸)
در جای دیگر امام صادق علیه السلام فرمود:اگر ربا حلال بود مردم تجارت را ترک میکردند و نیز آنچه بدان نیازمند بودند را رها میکردند بنابراین خداوند برای تنفر مردم از حرام و رفتن آنان به سوی حلال و تجارات مانند خرید و فروش، ربا را حرام کرد و قرض را بین آنها باقی گذاشت
در روایتی امام رضا (ع) معاملة ربوی را سفهی دانسته و فرموده:هنگامی که انسان درهمی را در مقابل دو درهم میخرد بهای یک درهم، درهم دیگر است و بهای درهم دیگر باطل و هیچ است… بنابراین خداوند ربا را به خاطر فاسد کردن اموال حرام نمود.
شهید مطهری در کتاب مسأله ربا و بانک عللی را برای حرمت ربا ذکر کرده اند و رد واشکال هایی بر این نظریه ها وارد می کنندکه در این مقال مجال نقل آن ها نیست اما ایشان فلسفه حرمت ربا را این گونه بیان می کنند که : اگر انسان پولش را تبدیل به دین کرد ، یعنی آن را به قرض داد ، در این صورت مالک عین ، مقترض است و مقرض ، مالک دین است یعنی مالک یک امر اعتباری و قرارداد ی. اینکه انسان وقتی میخواهد به مسافرت برود ، پولش را به بانک میدهد تا در مقصد از شعبه بانک دریافت کند ، یا به شخصی قرض میدهد تا در آنجا از وکیل او تحویل بگیرد ، به همین جهت است که پول را از خطر تلف شدن نجات دهد . پول را قرض میدهد از آن ساعت اگر این پول تلف شد ، قرض دهنده آن را پس میگیرد ، میگوید مال تو بوده که تلف شده مال من نبوده است …. پس طبیعت قرض این است که انسان پول را ، سرمایه را ، مملوک خودش را از عینیت خارج میکند و به آن ذهنیت و اعتباریت میدهد ، وجود اعتباری میدهد . خاصیت وجود اعتباری یکی این است که تلف و زیان در آن معنی ندارد …. طبیعت قرض و طبیعت وجود اعتباری دادن مثل یک نوع بیمه کردن است ، مثل یک نوع اخته کردن مال است از نظر سود و زیان دادن . هم بیمه عمر میشود ، هم اخته میگردد . به همان دلیل که بیمه تکوینی میشود و جلوی مردن و کسر شدنش گرفته میشود ، قهرا جلوی انتاج آن هم گرفته شده است . اصلا وجود اعتباری انتاج ندارد
پس انسان وقتی که چیزی را به عنوان قرض به کسی میدهد ، از نظر حقوق ی آن را از اثر انداخته ، از تلف حفظ کرده و به طور کلی از اثر مثبت و منفی انداخته . اینکه کسی چیزی را قرض بدهد و بعد سود آنچه را که در ذمه طرف است بخواهد ، اساسا غلط است . سود ، متعلق به عین است و عین هم متعلق به مقترض است.
شهید صدر در توجیه اقتصادی حرمت ربا آورده است که اسلام علیرغم آنکه اجارة زمین، مسکن و ابزار تولید را امری مجاز شمرده، اجارة پول را که در جهت تولید به کار میرود غیرمشروع اعلام نموده است و حال آنکه کشورهای سرمایهداری معتقدند پول نیز به عنوان وسیلهای که در مسیر تولید مورد استفاده قرار میگیرد میتواند برای استفاده در اختیار دیگری قرار داده شود و اجارة آن که همان سود باشد به هنگام باز پسگیری اصل پول دریافت شود همچنان که یک خانه یا زمین علاوه بر باز پسگیری اصل، مقداری نیز به عنوان اجاره بها دریافت میشود.
شهید توضیح میدهد که آنچه به عنوان اجاره بها گرفته میشود در واقع بابت استهلاکی است که به منزل یا زمین وارده میشود و ارزش آن را میکاهد ولی در پول که عین همان بازگشت داده میشود استهلاکی صورت نمیگیرد تا بخواهد از طریق اجاره جبران شود.
ربا در قانون مجازات اسلامی
مقنن در ماده ۵۹۵ قانون مجازات اسلامی در مقام جرم انگاری ربا و معاملات ربوی برآمده و مقرر داشته: «هر نوع توافق بین دو یا چند نفر تحت هر قرارداد ی از قبیل بیع، قرض، صلح و امثال آن جنسی را با شرط اضافه با همان جنس مکیل و موزون معامله نماید و یا زاید بر مبلغ پرداختی، دریافت نماید ربا محسوب و جرم شناخته می شود. مرتکبین اعم از ربادهنده، رباگیرنده و واسطه بین آنها علاوه بر رد اضافه به صاحب مال به شش ماه تا سه سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق و نیز معادل مال مورد ربا به عنوان جزای نقدی محکوم می گردند.
تبصره ۱- در صورت معلوم نبودن صاحب مال، مال مورد ربا از مصادیق اموال مجهول المالک بوده و در اختیار ولی فقیه قرار خواهد گرفت.
تبصره ۲- هرگاه ثابت شود ربادهنده در مقام پرداخت وجه یا مال اضافی مضطر بوده از مجازات مذکور در این ماده معاف
خواهد شد.
:: موضوعات مرتبط:
تحقیق و پایان نامه و گزارش کار ,
,
:: برچسبها:
عنوان: ربا ,
:: بازدید از این مطلب : 3441
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1